علی اصغرعلی اصغر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

بهار در پاییز

دل تنگی

1395/2/13 14:11
468 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی اوقات هست ... که همه هستند اما اونی که باید باشه نیست

اونی که همیشه هست و گاهی نیست وقتی که نیست خیلی جای خالیش احساس میشه

میدونم که تو هم مثل من از این ماموریتهای اداری و کلاس های اداری بابایی خسته شدی

اما به قول خودت چاره ای نیست باید تحمل کنیم

با این که خدا رو شکر مادرجون و آقاجون هیچی برات کم نمیذارن شده از خواب و استراحتشون بگذرن ولی با تو بازی کنند و به تفریح و پارک ببرنت

اما این دلتنگیت گاهی اوقات خیلی محسوس میشه و با این دل تنگ تو دل تنگ من هم تنگ تر میشه

مثل روز گذشته که ...

 

رفته بودیم خونه آقای جون حاجی ... بچه های عمه داشتند توی کوچه فوتبال بازی میکردن و تو دلت میخواست که بری توی کوچه ... اما من مخالفت کردم چون گاهی اوقات توی کوچه ماشین ها و موتوری ها سریع رانندگی میکنند و خطر داشت

ولی تو بغض کردی و چشمای پر اشک میگی که: اگه بابایی بود منو میبرد پیش بچه ها تا بازی کنم

من با این جمله تو حسابی شرمندت شدم و با هم رفتیم پیش بچه ها... پیشت موندم تا خدای نکرده اتفاقی نیفته

عزیز دل مادر کمی تحمل داشته باش ... چاره ای نیست

خدایا شکرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)