علی اصغرعلی اصغر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

بهار در پاییز

کی خوابه ...کی بیدار؟

1392/8/11 11:10
207 بازدید
اشتراک گذاری

وقت خوابه ...  از وقتی تو به جمع دو نفره مان اضافه شدی... از روی تخت خواب خوابیدن خبری نیست... (بین خودمان باشه بس که غلط میزنی دیگر جایی برایمان روی تخت نمی ماند)

رختخواب پهن میکنیم ... تو فقط کنار من میخوابی ... هر چه بابا جون اصرار میکنه بیا کنار من بخواب ... جواب میدهی : نه پیش مامانی بخوابم ... البته گاهی هم هوس میکنی و میخواهی خودت را بین ما دو نفر جا کنی همراه با بالشت و پتویت هم می آیی ... و آنقدر بالشتت را اینور و آنور میکنی تا به قول خودت جایی برای بالشت کوچولویت پیدا شود...

اما انگار اینجا هم از خواب خبری نیست... به سر جایت بر میگردی و شروع می شود...

اول همه بچه های عمه ها تو یاد میکنی و می پرسی ...

کوثر خوابه... طاطا (محمد طاها) بیداره ... مامانش دُجاست؟

 وقتی یاد بچه ها تمام می شود به جان وسایل می افتی ... تلبزیون خوابیده؟ ... ماه بیداره ؟.... ستاره دجاست؟... اُشید خوابیده؟؟

و من همه را تک تک برایت می گویم که چه کسی خوابه و چه کسی بیدار و هرکسی کجاست

و سوالی که  هنوز انتظار پرسش را نداشتم پرسیدی ...

خدا دجاست؟ بیداره ؟

من که هنوز انتظار این سوال را نداشتم گفتم خدا توی آسمونه .. آره پسرم  بیداره

گقتی : نه شب شده لالا کرده

گفتم : خدا هنوز بیداره تا علی اصغر بخوابه ، وقتی تو بخوابی خدا هم میخوابه

در بین حرفهایم خوابم میبرد ...خواب که نه ... بین خواب و بیداری ام ... اما تو هنوز بیداری ....

مامان خوابیدی

نه بیدارم

چشاتو باز تُن... و خودت هم کمکم میکنی و به زور چشمهایم را باز میکنی و دوباره سوالاتت شروع می شود؟

خودم را به خواب می زنم که تو هم بخوابی ... خودت را غلط میدهی و بالاخره پایین پایم خوابت می برد

بغلت میکنم و تو را سرجایت میخوابانم... بوسه روی گونه هایت می نشانم و آیه الکرسی نثارت میکنم

آسوده  بخواب عزیز دل مادر ...

خدایا نگهدار فرزندم باش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

هدی مامان مبین
12 آبان 92 0:53
چقدر قشنگ گفتی....خدا بیداره تا علی اصغر بخوابه....
خوابهات پر از ارامش...
قربون ک هات که مثل مبین ت ادا میشن


عزیزم
قربون مبین نازنینت... ببس گلت رو