علی اصغرعلی اصغر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

بهار در پاییز

پسرک منطقی

1392/9/10 10:57
139 بازدید
اشتراک گذاری

*مثلا وقتی بهت میگم پفک و نوشابه خوب نیست بخوری و اگر بخوری مریض میشی ... زودی قبول میکنی حتی اگر توی مهمونی باشیم و ما اونجا مجبور به خوردن باشیم اما تو منطقی حتی اونجا هم تقاضای خوردن نمیکنی  تازه اگه تعارفت هم کنیم : میگی نه نوشابه اَهِ ... پفک بدِ ...  

*عاشق شکلاتی ... اما اگر بهت بگم عزیزم الان نباید بخوری آخه دندونت خراب میشه بذار جیبت و فردا بخور.... کمی تامل میکنی و شکلات رو توی جیبت میذاری و میگی ... مامان شُشُلات(شکلات) تو جیبم دُذاشتم(گذاشتم) فَدا بخورم

*یکی از شخصیتهای خانواده رو که شدیدا بهشون علاقه داری عمو محمد هستش(شوهر عمه فاطمه جون) و همش دوست داری بریم خونشون آخه چون اونا بلندگو و میکروفن دارند و از اونجایی که بهت اجازه میدن تا روضه بخونی  عاشق خونشون هستی  ولی وقتی بهت میگم نه پسرم الان موقعش نیست بعدا میریم خونشون ... با اینکه علاقه زیاد به رفتن داشتی ولی حرفمو قبول میکنی و میگی ...عمو بعدا میام خونتون

* میریم پارک ... داری تاب بازی میکنی

علی اصغر منم تاب بازی کنم .... نه شما بُزردی

*مامان بستنی میخوام ... عزیزکم الان هواسرده اگه بستنی بخوری گلوی کوچولت درد میگیره بذار هوا گرم بشه زمستون بره اونوقت برات بستنی می خرم ... اگر یک بار دیگه هوس بستنی کنی خودت جواب خودت رو میدی ... زمشتون(زمستون) بره بعد بستنی میخورم

* بهت میگم تو جوجه منی، نفس منی ، عمر منی.... میگی نه من علی اصغرم

و خیلی حرفهای دیگه که الان به ذهنم نمیاد

پسرک منطقیم ... بدون هیچ دلیل و منطقی دوستت دارم

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

هدی مامان مبین
11 آذر 92 1:08
افرین به علی اصغر منطقی هزاااارماشاالله خیلی خوبه اینجوری مبین هم خداروشکر همینجوریه...برخلاف هم سناش... کار ما رو راحت کردن... البته حس میکنم از وقتی دو و نیم ساله شده...یکم لج بازی میکنه...ولی بازم در حد پیشنهاد و دوبار گفتن این لجبازیها واسه چاشنی خوب بودنشو لجبازی شون هم قشنگه ... من که لذت میبرم