علی اصغرعلی اصغر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

بهار در پاییز

عمو نوروز

1394/1/5 10:17
620 بازدید
اشتراک گذاری

آخرین شب 29 اسفند 93 بود برات داستان عمو نوروز و خاله بهار رو گفتم 

گفتم وقتی بخوابی خاله بهار میاد ... عمو نوروز میاد ...  عمو نوروز با خودش یک عالمه هیده و عیدی داره ... شبکه بچه ها میخوابن یک هدیه خیلی قشنگ میذاره کنارشون تا صبح که بیدار بشن

تو با این افسانه ای که برات گفتم خوابیدی به امیدی که عمو نوروز میاد

صبح من اول از همه بیدار شدم و شدم عمو نوروز هدیه ای که از قبل با بابایی تدارک دیده بودیم رو گذاشتم کنار سفره هفت سین و بیدارت کردم

گفتم علی اصغرم بیدار شو بهار شده عمو نوروز اومده فک کنم این هدیه هم برای تو گذاشته اینجا پاشو بازش کن ببین مال تو هستش یا نه؟

با ذوق فراوون از خواب بیدار شدی و رفتی کنار هفت سین ... وقتی چشمت به کادو افتاد خوشحال شدی و چشمای پف کردت گرد شد و گفتی اینو عمو نوروز واسه من آورده...

نشستی و کادوییش رو باز کردی از دیدن ماشین کنترلی ذوق زدگیت دو چندان شد ... تعجب کرده بودی

اون روز هرجا که عید دیدنی می رفتیم هدیه عمو نوروز هم همراهت بود و به همه میگفتی این ماشین رو عمو نوروز به من عیدی داده ....

اولین روز بهار 94 خاطره ای خوب از عمو نوروز و بهار و عید برات به یاد گار موند ... خوشحالم

به امید بهار فرج آقا ولی عصر(عج)

 

حالا این عمو نوروز کمی هم درد سر شده ها

هرجا میریم از هم سن و سالات میپرسی که عمو نوروز واست چی آورده ؟؟ یا از عمه و عمو میپرسی که عمو نوروز واسه محمد طاها چی آورده ... واسه محیا چی آورده و ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)