علی اصغرعلی اصغر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

بهار در پاییز

روزهای با هم بودن

1391/11/12 10:37
201 بازدید
اشتراک گذاری

  عاشق روزهای تعطیلم

روزهای تعطیلی که من و تو و بابایی با هم هستیم

روزهایی که تو فقط پیش خودمی و من میتونم از صبح تا شب برات مادری کنم

روزهایی که صبح ها هر یک یا دو ساعتی صدای ماما گفتنت توی خواب میاد و منو مستم میکنه و

وقتی چشمهای کوچولوت رو باز میکنی و میبینی من کنارتم دوباره میخوابی

روزهایی که صبحاش دیگه مجبور نیستم ساعت 7 لباس تن نازنینم کنم و ببرمش خونه مادرجون

روزهایی که باهم  صبحانه میخوریم سه نفری

ای کاش همه روزهای خدا واسه من تعطیل بود

خدا خودش میدونه که در حال حاضر مجبورم برم سرکار و شش یا هفت ساعت از تو دلبرم دور باشم

هر چند از جایی که هستی مطمئنم

مادر جون همون طور که واسه من مادر خوب و نمونه ای بوده و هستش واسه تو هم کم نمیذاره با اینکه کمی مریض احواله ولی از تو به نحو احسن نگهداری میکنن و من از این بابت خدا رو شاکرم

 امیدوارم منو ببخشی و وقتی که بزرگ شدی بر من خرده نگیری که چرا بیشتر پیشت نموندم ولی اینو بدون تو در تمام لحظات با منی، تو در قلب من جای داری و در تمام اوقاتی که توی اداره هستم تمام فکر و ذهنم پیش تو هستش

دوستت دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

هدی مامان مبین
24 بهمن 91 9:32
میدونه...قدرت رو میدونه
ایشالا خوشبخت باشید..
خدا مادرجون رو براتون نگه داره


متشکرم هدی جون
خداوند همه پدر و مادرها رو حفظ کنه-آمین-