10 ستاره
استقلالی دیگر
از وقتی تخت خوابت رو به وسایل اتاقت اضافه کردیم
قرارمون بر این شد تا از این به بعد تنها توی اتاقت بخوابی
تو خیلی مشتاق بودی برای خوابیدن روز تخت خودت ... اتاق خودت
اما در ابتدا کمی سخت بود این جدایی ... و این جدایی علاوه بر تو بیشتر برای من سخت بود ... سخت بود بعد از سه سال که کنارم میخوابیدی و من صدای نفس هات ، صدای قلبت رو با تمام وجود حس میکردم حالا قراره از کنارم دور بشی
برای خوابیدن توی اتاق جایزه تعیین کردیم ... قرار شد هر شب که توی اتاقت بخوابی یک ستاره بالای تختت بذاریم و هر وقت این ستاره ها به 10 تا رسید بریم فروشگاه و به سلیقه خودت یک اسباب بازی واست بخریم
و تو مشتاق تر برای خوابیدن میشدی
شبها قبل از خواب سه تا داستان واست تعریف می کردم تا خوابت ببره
صبح که بیدار میشدی وقتی میدیدی که توی اتاقت و روی تختت خوابیدی قبل از هر چیزی یاد ستاره ها می افتادی و ازم میخواستی تا یک ستاره بالای تختت بذارم... تا این که ستاره هامون 10 تا شد یعنی 10 شب علی اصغرم تنها توی اتاقش خوابیده بود و الوعده وفا ... راهی فروشگاه شدیم و خودت بعد از کلی گشتن مغازه یک بسته ماشین کوچولو پیدا کردی که توش ماشین های مورد علاقه ات رو داشت -ماشین اتش نشانی، پلیس، آمبولانس و ...- یک شهر ماشین هم به پیشننهاد فروشنده واسته ماشین ها برداشتیم و تو چه خوشحال بودی از داشتن شهر ماشین
برای همه میگفتی که من 10 شب تنها خوابیدم و مامانم واسم جایزه خریده
خدایا شکرت
وقتی داستان های موقع خوابت تموم میشه تا وقتی که خوابت ببره کنارت میمونم و تا اون لحظه تو دائما به من میگی
مامان خیلی دوستت دارم
تا این که میخوابی